جلال عضد یزدی
غزلیات
شمارهٔ ۱۷۱: دور نشاط آمد و دوران گل
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
دور نشاط آمد و دوران گل بزم طرب ساز در ایوان گل گلشن جان تازه کند هر سحر گریه ابر و لب خندان گل دل بگشاید به چمن تا گشاد باد سحر گوی گریبان گل پای من و رقص و طواف چمن دست من و ساغر و دامان گل موسم شادی ست چه خون می چکد از سپر لاله و پیکان گل جام جم از دست منه زانکه زود باد برد تخت سلیمان گل سرو از آن یافت بلندی که او چتر کشد بر سر سلطان گل خیز که هر صبح گل افشان کنیم پیشتر از صبح گل افشان گل باده به دور آر، که دور حیات زود زوال است چو دوران گل مرغ سحر را چه نوا بعد ازین زان که جلال است ثناخوان گل جلال عضد یزدی