جلال عضد یزدی
غزلیات
شمارهٔ ۱۵۷: آن دم که می گذشتی ای سرو سبزپوش
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
آن دم که می گذشتی ای سرو سبزپوش از غمزه ناوک افکن و از چهره گل فروش چشمم چو بر شمایل و قدّ تو اوفتاد دودم به سر برآمد و از من برفت هوش آنم که دلبران ز غمم جوش می زنند مغزم درآمدست ز سودای تو به جوش بی تو مرا مباد مَی و زندگی حلال بی من ترا مباد یکی شربت آب نوش در پرده ای و پرده عشّاق می دری بردار پرده از رخ و بر عاشقان مپوش دوشت به خواب دیدم که دوشم به دوش تست امروز جان همی دهم از آرزوی دوش روزی بیا به گردن مقصود حلقه کن دست جلال را که ترا هست حلقه گوش جلال عضد یزدی