جلال عضد یزدی
غزلیات
شمارهٔ ۱۳۱: ای از فروغ روی تو خورشید رو سپید
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ای از فروغ روی تو خورشید رو سپید شب را به جنب طرّه تو گشته موسپید خط بر میار تا نشود رو سپید خصم آن روی در خور است چنین باش کو سپید با من به وقت صبح چنین گفت شب که ما کردیم موی در هوس موی او سپید عمری هوای زلف تو پختیم و عاقبت کردیم موی خویش درین آرزو سپید در آرزوی آن که جوانی بود مقیم بسیار کرده اند درین فکر مو سپید ای دل اگر کسیت بپرسد که چون بود بی روی دوست دیده بختت ، بگو سپید تا روز من ز ظلمت شب دم ظلمت همی زند چون روز روشن است که شب هست روسپید تا شست از آب دیده رخ بخت خود جلال بنگر که چون شدست در این شست و شو سپید جز در ختا و هند بیاض و سواد من اندر جهان نظم سیاهی مجو سپید جلال عضد یزدی