جلال عضد یزدی
غزلیات
شمارهٔ ۱۱۹: دل از بند زلفت رها کی شود
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
دل از بند زلفت رها کی شود ز یار قدیمی جدا کی شود نگویی که از لعل سیراب تو مراد دل ما روا کی شود ولی مرهم لعل خود کام تو به کام دل ریش ما کی شود نمی دانم این جان پُر درد خویش که با خرّمی آشنا کی شود بدین عمرِ کم کی توان یافت وصل که وصل رخش کم بها کی شود نمی شد دل از بند زلفش رها کنون دل نهادیم تا کی شود خدنگ قضا هم خطا می شود ولی ناوک او خطا کی شود نمی دانم این رند مدهوش مست به کام دل پارسا کی شود کجا همدم یار گردی جلال که شه همنشین گدا کی شود جلال عضد یزدی