جلال عضد یزدی
غزلیات
شمارهٔ ۱۱۶: دوش شبم را صفت روز بود
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
دوش شبم را صفت روز بود در برم آن شمع دل افروز بود چاکر من دولت بیدار بود بنده من طالع پیروز بود یار مرا مونس و دمساز بود شمع مرا همدم و هم سوز بود خال بر آن چهره شب قدر بود زلف بر آن رخ شب نوروز بود با من بیچاره نمی گشت رام وین اثر پند بدآموز بود پرتو رخسار دل افروز او در دل شب روز نی از روز بود جان و دلم خسته و مجروح کرد ناوک چشمش که جگردوز بود خرّمی اندوخت ز وصلش جلال گرچه ز هجرانش غم اندوز بود جلال عضد یزدی