جلال عضد یزدی
غزلیات
شمارهٔ ۴۶: درون خلوت ما جز من و تو هیچ کسی نیست
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
درون خلوت ما جز من و تو هیچ کسی نیست بیا و هم نفسی کن که عمر جز نفسی نیست نه هر کسی بتواند قدم نهاد در آتش که عشق بازی پروانه کار هر مگسی نیست مرا ز قید تو روی خلاص نیست به ناکام به کام خویش بود بلبلی که در قفسی نیست گمان مبر که به جای تو هیچ کسی بپسندم کسی که هر نفسی با کسی ست هیچ کسی نیست به خاکساری اگر سرنهد غریب نباشد گیاه را چو به سرو بلند دسترسی نیست هوس همی کشدم سر فدای پای تو کردن به خاک پای تو کاندر سرم جز این هوسی نیست اگر به چشم تو دور است راه کعبه مقصود ز خویشتن قدمی نه برون که راه بسی نیست گرت به چشم درآید جلال اشک بباری ز ضعف کم ز خسی گشته است و کم ز خسی نیست جلال عضد یزدی