جلال عضد یزدی
غزلیات
شمارهٔ ۴۱: چون تو گلی در همه گلزار نیست
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
چون تو گلی در همه گلزار نیست چون تو شکر در همه بازار نیست نامه به پایان شد و باقی سخن قصّه ما در خور طومار نیست هر که گرفتار تو شد جان سپُرد وای بر آن کس که گرفتار نیست یار به جانی اگر آید به دست هرزه مگویید که بسیار نیست شیخ به مسجد شد و رهبان به دیر منزل ما جز در خمّار نیست لشکر سلطان صف عشق را رایت منصور بِه از دار نیست هر که به عالم پی یاری گرفت وه که من سوخته را یار نیست شب که کنم ناله ز درد فراق کس به جز از بخت تو بیدار نیست جان و دل و صبر و تن و عقل و هوش رفت و چو من هیچ سبکبار نیست نیست خریدار تو تنها جلال کیست که از جانت خریدار نیست جلال عضد یزدی