جلال عضد یزدی
غزلیات
شمارهٔ ۴۰: در این ایّام کس غمخوار ما نیست
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
در این ایّام کس غمخوار ما نیست به جز غم کاو ز ما یک دم جدا نیست سری دارم فدای وصل، لیکن مرا با دستبرد هجر پا نیست دلا! در آتش دوری همی ساز که جانان را سر پیوند ما نیست میان عاشقان بیگانه دانش هر آن عاشق که با درد آشنا نیست خوش است از درد و غم آزاد بودن ولی در مذهب عاشق روا نیست مشو مغرور حُسن ای صاحب حُسن که روز حُسن را چندان بقا نیست تو عمری نیست در عهدت وفایی که عهد عمر را چندان وفا نیست به ترکستان رویت خال هندو عجب دارم اگر اصلش خطا نیست به نقد ای جان بیا تا باده نوشیم که عمر رفته را دیگر قضا نیست به بوسی زان دهان عمری نُوَم بخش که بنیاد بقا جز بر فنا نیست جلال از عشقت ار روزی نماند نیاری بر زبان کاو هست یا نیست جلال عضد یزدی