جلال عضد یزدی
غزلیات
شمارهٔ ۳۵: نگویم در تو عیبی ای پسر هست
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
نگویم در تو عیبی ای پسر هست ولیکن بی وفایی این قدر هست نه در هجر توام خواب و قرار است نه در عشق تو از خویشم خبر هست از آن ناوک که زد چشم تو بر من هنوزم زخم پیکان در جگر هست دمی غایب نه ای از پیش چشمم وگر دوری خیالت در نظر هست سبک باشد سری خالی ز سودا من و سودای جانان تا که سر هست نپندازم که در گلزار فردوس ز رخسارت گلی پاکیزه تر هست تعالی اللّه قباپوشی که او را کمر بر موی و مویی تا کمر هست تمنّای دلم کردی و دادم بفرما گر تمنّایی دگر هست جلال! ار چه شب هجران دراز است مشو غمگین که امّید سحر هست جلال عضد یزدی