جلال عضد یزدی
غزلیات
شمارهٔ ۳۳: یا رب آن ماه است یا رخسار دوست
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
یا رب آن ماه است یا رخسار دوست یا رب آن سرو است یا بالای اوست بعد ازین جان من و سودای او گر برآید بر من از عشقش نکوست وه! که باد صبح جانم تازه کرد ای نسیم صبحگاهی این چه بوست بی خطایی دور راند این چه طبع بی گناهی خشم گیرد این چه خوست ای عزیزان! الغیاث از جور یار وی مسلمانان! فغان از دست دوست این دل مجروح سرگردان من در خم چوگان او مانند گوست عکس رنگ روی او در چشم من راست همچون لاله ای برطرف جوست غنچه حُسنش هنوز آبستن است صبر کن تا گل برون آید ز پوست دوست ترک دوستان کرد و برفت خاطر ما همچنان در جُست و جوست ریختی خونم پشیمانی چه سود فکر آن دم کن که آب اندر سبوست جز حدیث عشق در گوش جلال در نمی گیرد چه جای پندگوست جلال عضد یزدی