جلال عضد یزدی
غزلیات
شمارهٔ ۱۵: دل که از من گشت ناپیدا کجاست؟
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
دل که از من گشت ناپیدا کجاست؟ یا رب آن شوریده شیدا کجاست؟ مدّتی شد تا ندیدم روی دوست من چنین تنها و او تنها کجاست؟ بی رخش تاریک باشد چشم من دست بر هر جا نهم کاین جا کجاست؟ ای فلک در جنب آن رخسار ماه پایه خورشید بنگر تا کجاست؟ پیش ازین در خواب می دیدم خیال وین زمانم خواب در شبها کجاست ؟ نیستی ای سرو هم بالای دوست سر به بالا کن که این بالا کجاست؟ عالمی در ظلمت غم سوختند پرتوی زان عارض زیبا کجاست؟ تا برآیند از دل و جان عالمی عشوه ای زان نرگس شهلا کجاست ؟ تا به تن جان و جهان باز آورد نکهتی زان زلف عنبرسا کجاست؟ تا شود آب از خجالت درّ ناب نکته ای زان لعل شکرخا کجاست؟ ره نمی داند به سوی او جلال آخر آن دُردانه دریا کجاست؟ جلال عضد یزدی