جلال عضد یزدی
غزلیات
شمارهٔ ۴: ساقیا! خیز و بیار آن آب رنگ آمیز را
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ساقیا! خیز و بیار آن آب رنگ آمیز را وان حریف تلخ شیرین کار شورانگیز را جز حدیث رندی و قلاّشی از رندان مپرس ما چه می دانیم رسم توبه و پرهیز را گو بیا از عاشقان آموز اندر نیم شب کیست کاین معنی بگوید زاهد شب خیز را تا بریزاند ز تب غم را ز دل سرخاب نوش بر سر سرخاب رو تا بنگری تبریز را وه که جانم را به تنگ آورد از جور فلک گو به دست مهر راند زخم تیغ تیز را ساقیا! در ده ز سرجوش سعادت ساغری تا به مستی بشکنم این چرخ محنت بیز را خیز و خاک کوی میخانه به دست آور جلال! تا بدو روشن کنی این دیده خونریز را جلال عضد یزدی