پروین اعتصامی
مثنویات، تمثیلات و مقطعات
آئین آینه: وقت سحر، به آینهای گفت شانهای
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
وقت سحر، به آینه ای گفت شانه ای کاوخ! فلک چه کجرو و گیتی چه تند خوست ما را زمانه رنجکش و تیره روز کرد خرم کسیکه همچو تواش طالعی نکوست هرگز تو بار زحمت مردم نمیکشی ما شانه می کشیم بهر جا که تار موست از تیرگی و پیچ و خم راههای ما در تاب و حلقه و سر هر زلف گفتگوست با آنکه ما جفای بتان بیشتر بریم مشتاق روی تست هر آنکسی که خوبروست گفتا هر آنکه عیب کسی در قفا شمرد هر چند دل فریبد و رو خوش کند عدوست در پیش روی خلق بما جا دهند از انک ما را هر آنچه از بد و نیکست روبروست خاری بطعنه گفت چه حاصل ز بو و رنگ خندید گل که هرچه مرا هست رنگ و بوست چون شانه، عیب خلق مکن موبمو عیان در پشت سر نهند کسی را که عیبجوست زانکس که نام خلق بگفتار زشت کشت دوری گزین که از همه بدنامتر هموست ز انگشت آز، دامن تقوی سیه مکن این جامه چون درید، نه شایستهٔ رفوست از مهر دوستان ریاکار خوشتر است دشنام دشمنی که چو آئینه راستگوست آن کیمیا که میطلبی، یار یکدل است دردا که هیچگه نتوان یافت، آرزوست پروین، نشان دوست درستی و راستی است هرگز نیازموده، کسی را مدار دوست پروین اعتصامی