وحدت کرمانشاهی
غزلیات
شمارهٔ ۴۳: تا چند سرگران ز مدار جهان شوم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
تا چند سرگران ز مدار جهان شوم تا چند از مدار جهان سرگران شوم در بین ما و دوست به جز خود حجاب نیست آن به که بگذرم ز خود و از میان شوم زندان تن گذارم و این خاکدان دون در اوج عرش یوسف کنعان جان شوم از خاکیان و صحبت ایشان دلم گرفت یک چند نیز هم نفس قدسیان شوم با طایران گلشن قرب جلال دوست این دامگه گذارم و هم آشیان شوم سودی نبخشدم سخن واعظ و فقیه تا چند سال و مه ز پی این و آن شوم آن به که نشنوم سخن این و آن به گوش وز چاکران حلقه پیر مغان شوم شاید بدین سبب کندم بخت یاوری در بزم دوست محرم راز نهان شوم وحدت حبیب گر بخرامد به باغ حسن با گوهر سخن به رهش درفشان شوم وحدت کرمانشاهی