وحدت کرمانشاهی
غزلیات
شمارهٔ ۳۷: زاهد خودپرست کو تا که ز خود رهانمش
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
زاهد خودپرست کو تا که ز خود رهانمش درد شراب بیخودی از خم هو چشانمش گر نفسم به او رسد در نفسی به یک نفس تا سر کوی می کشان موی کشان کشانمش زهدفروش خودنما ترک ریا نمی کند هرچه فسون به او دمم هرچه فسانه خوانمش چون ز در آید آن صنم خویش به پایش افکنم دست به دامنش زنم در بر خود نشانمش هرچه به جز خیال او قصد حریم دل کند در نگشایمش به رو از در دل برانمش گر شبکی خوش از کرم دوست درآید از درم سر کنمش نثار ره جان به قدم فشانمش مست شود چو دلبرم از می ناب وحدتا سینه به سینه اش نهم بوسه ز لب ستانمش وحدت کرمانشاهی