وحدت کرمانشاهی
غزلیات
شمارهٔ ۳۵: مگر شد سینهام شب وادی طور
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
مگر شد سینه ام شب وادی طور که بر دل تابدم از شش جهت نور گمانم لیلة القدر است امشب که شد چون روز روشن لیل دیجور رموز رندی و اسرار مستی به شیخ شهر گفتن نیست دستور مگو با مرغ شب از نور خورشید نیارد سرمه کس بر دیده کور اگر منعت کند از می پرستی مکن منعش بود بیچاره معذور رسد گر بر مشامش نکهت می بیفتد تا قیامت مست و مخمور نهد گر بر سر دار فنا پا انا الحق می سراید همچو منصور ز می خواران نیارد کس نشانی بود تا نرگس مست تو مستور چنان از باده عشق تو مستم که از ما مست گردد آب انگور گرفتار کمند زلف جانان نداند شادی از غم ماتم از سور به نیروی ریاضت وحدت آخر نکردی دیو سرکش را تو مقهور وحدت کرمانشاهی