قصاب کاشانی
غزلیات
شمارهٔ ۳۰۷: بینا نیم آن لحظه که با ما تو نباشی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
بینا نیم آن لحظه که با ما تو نباشی بی دیده ام آن روز که پیدا تو نباشی ای پادشه کون و مکان در دو جهان نیست یک سر که در آن مایه سودا تو نباشی در ارض و سما کرده بسی سیر و ندیدیم یک ذرّه کز آن ذرّه هویدا تو نباشی در کعبه و بتخانه به هر جا که گذشتیم جایی نرسیدیم که آنجا تو نباشی ویران شود این خانه ز سیلاب حوادث ای وای اگر مونس دل ها تو نباشی بی بانگ تو دیگر نگشایم در دل را هر چند که گویند مبادا تو نباشی ای دوست در این بحر خطرناک چه سازم آن لحظه که فریادرس ما تو نباشی جهدی کن و از گریه گلابی به کف آور ای دیده مثال گل زیبا تو نباشی قصاب رفیقی چو غمش در دو جهان نیست جهدی که در این بادیه تنها تو نباشی قصاب کاشانی