قصاب کاشانی
غزلیات
شمارهٔ ۳۰۵: بس که کردم گریه شد خونابم از اعضا تهی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
بس که کردم گریه شد خونابم از اعضا تهی دیده ام شد ز انتظار او ز دیدن ها تهی تا شدی از دیده غایب جان ز جسم آمد به لب مست را پیمان پر شد گشت چون مینا تهی یافتم دیگر که کاری برنمی آید از او چون سر شوریده ما گشت از سودا تهی خشک شد با آنکه چشمم چشمه زاینده بود از هجوم گریه آخر گشت این دریا تهی چون جرس عمری به سر بردیم در افغان نشد محمل او ذره ای از بار استغنا تهی پرتو نور تو دارد جلوه در آیینه ها چون نظر برداشتی ماندند قالب ها تهی می بخور قصاب و عشرت کن که در بزم قضا بادهٔ محنت نشد هرگز ز جام ما تهی قصاب کاشانی