قصاب کاشانی
غزلیات
شمارهٔ ۲۹۵: آنکه رخ بنمود و روشن ساخت جان در تن تویی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
آنکه رخ بنمود و روشن ساخت جان در تن تویی آنکه آتش زد به من چون برق در خرمن تویی آنکه اندر یک تبسم کرد جان در تن تویی آنکه جان بگرفت از یک زهر چشم از من تویی شعله های آه جان سوز از که می پرسی که چیست آنکه زد بر آتش بیچارگان دامن تویی ای نسیم کوی یار این سرگرانی تا به کی می رساند آنکه بر ما بوی پیراهن تویی جلوه کن در باغ تا گیرند گل ها از تو رنگ چون جمال آرا و زینت بخش این گلشن تویی می رساند آنکه در عالم برای پرورش مور اعمی را ز احسان بر سر خرمن تویی در حریم عاشقان دوست جای غیر نیست آنکه چون مهر تو در دل می کند مسکن تویی چشم آمرزش به درگاه تو دارم روز و شب می تواند آنکه بخشاید گناه من تویی می توانی پرتوی قصاب را در دل فکند آنکه شمع مهر و مه را می کند روشن تویی قصاب کاشانی