قصاب کاشانی
غزلیات
شمارهٔ ۲۹۰: ز خود در عشق چون پروانه باید بیخبر گردی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ز خود در عشق چون پروانه باید بی خبر گردی اگر خواهی شبی آن شمع را بر گرد سر گردی برو ای ناصح بی درد از جانم چه می خواهی ره عشق است می ترسم ز من سرگشته تر گردی به یک نظّاره او می فروشی هر دو عالم را اگر یک گام با من در محبت هم سفر گردی درخت بی ثمر را باغبان دور از چمن سازد نهالی شو که در باغ محبت بارور گردی به دریا موج باش و بر سر آتش سمندر شو در آیین جهد کن تا روشناس خشگ و تر گردی مرا از گفتگوی دنیی و عقبی برآوردی برو ای دل که تا باشی تو، در خون جگر گردی خطر قصاب بسیار است گر وصل آرزو داری مبادا در ره او تا نگردی کشته برگردی قصاب کاشانی