قصاب کاشانی
غزلیات
شمارهٔ ۲۷۶: درد او هرچند بسیار است در جان باش گو
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
درد او هرچند بسیار است در جان باش گو یار از این معنی خبردار است پنهان باش گو ما که در پیش غم اصلاً پای کم ناورده ایم مدعای او گر آزار است هجران باش گو کلبه بی دوست را تعمیر کردن ابلهی است دل تهی چون از غم یار است ویران باش گو در حقیقت منصب آیینه و عاشق یکی است هر دو را مقصود دیدار است عریان باش گو از شکرخند سپهر پرفریب از ره مرو آخر این بی رحم خون خوار است خندان باش گو جنس دانش را نمی گیرند بی دردان به هیچ این گهر چون بی خریدار است ارزان باش گو می کند قصاب جوش گریه روشن دیده را تا چراغ ما شرربار است سوزان باش گو قصاب کاشانی