قصاب کاشانی
غزلیات
شمارهٔ ۱۶۱: ندیدم چون تو شوخ از سرکشی برگشتهمژگانتر
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ندیدم چون تو شوخ از سرکشی برگشته مژگان تر ندیدم از تو آشوب جهانی نامسلمان تر ز بهر آنکه ریزی بر زمین خون اسیران را شوی از چشم مست خویشتن هر روز مستان تر خرام از قد و قد از ناز و ناز از جلوه زیباتر نگاه از چشم و چشم از طور و طور از شیوه فتان تر بیان کردم حدیث دوری و شرح شب هجران پریشان کرد زلف و گفت از زلفم پریشان تر ز بهر پیشکش جان بر کف دست آمدم سویش چو دیدم ابروی خون ریزش از شمشیر برّان تر چو بشنید از غزل را از ره مهر و وفا سویم تبسم کرد و گفت ای خانه از ویرانه ویران تر تو گر قصاب خواهی سبز بستان محبت را بباید کرد پیدا دیده ای از ابر گریان تر قصاب کاشانی