قصاب کاشانی
غزلیات
شمارهٔ ۱۵۳: به چشم عبرت اوضاع جهان گر، دیدنی دارد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
به چشم عبرت اوضاع جهان گر، دیدنی دارد به روز خویشتن چون صبح هم خندیدنی دارد ز نقش نرد نتوان جمع کردن خاطر خود را چو چیدی مهره را آن قدر هم برچیدنی دارد توکل گرچه در کار است اما از پی روزی به سر مانند سنگ آسیا گردیدنی دارد شد از نادیدن روی تو جسمم چون هلال آخر به قربان تو هر کاهیدنی بالیدنی دارد نگردد هر کسی آگاه از ایمای ابرویش زبان ترک تاز غمزه هم فهمیدنی دارد چو دور خوشه دیدم دانه را، معلوم گردیدم که هر جمعیتی آخر زهم پاشیدنی دارد غمش تا همدم من گشت در شب های تنهایی جدا هر استخوانم همچو نی نالیدنی دارد نباشد دور، اگر قصاب جوید از رخت دوری چو آتش دید مو بر خویشتن پیچیدنی دارد قصاب کاشانی