قصاب کاشانی
غزلیات
شمارهٔ ۱۳۴: عمر چون بی آرزوی لعل جانان بگذرد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
عمر چون بی آرزوی لعل جانان بگذرد رهروی باشد که بی آب از بیابان بگذرد آنکه خواهد طی نماید شاه راه عشق را شرط آن باشد که اول گام از جان بگذرد عشق روگردان ز تیر بی حد معشوق نیست شهد پرقیمت شود چون از نیستان بگذرد می تواند همچو اسکندر شود آیینه دار خشک لب هرکس ز پیش آب حیوان بگذرد دیده جای توست زین منظر قدم بیرون منه سرو را کی دل برآید کز خیابان بگذرد گر نه ای آگه ز دل ها بر کف آر آیینه را غمزه را گو تا به خیل ناز از سان بگذرد بس که گشتم ناتوان دارد نگه در دیده ام آن قدر ضعفی که نتواند ز مژگان بگذرد منع قصاب از تماشای جمال خود مکن کی تواند بلبل از سیر گلستان بگذرد قصاب کاشانی