قصاب کاشانی
غزلیات
شمارهٔ ۱۱۷: آن سرو سیماندام من چون از گلستان بگذرد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
آن سرو سیم اندام من چون از گلستان بگذرد موج لطافت جو به جو از هر خیابان بگذارد شب های هجر او دلم راضی نمی گردد اگر یک قطره آب چشمم از بالای مژگان بگذرد از کثرت کم طالعی ترسم نسیم کوی او چون بر مزار من رسد برچیده دامان بگذرد آن بی سرانجامم که گر عضوی ز من یابد هما یک عمر سرگردان شود تا از بیابان بگذرد در رنج روزافزونم و بیمم از آن باشد که او تا چاره دردم کند کارم ز درمان بگذرد از گرمی تیغش کشد بر استخوانم شعله ای برق آتش افشانی کند تا از نیستان بگذرد قصاب را بار گران افکنده زین ره بر قفا اول به منزل می رسد هرکس که از جان بگذرد قصاب کاشانی