قصاب کاشانی
غزلیات
شمارهٔ ۱۱۰: نگاهم چون دچار عارض آن دلربا گردد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
نگاهم چون دچار عارض آن دل ربا گردد حیا از هر دو جانب سدّ راه مدعا گردد ز خود محروم و از خلق جهان بیگانه می ماند کسی چون آشنای آن بت دیرآشنا گردد ز زنگ کینه صیقل داده ام دل را و می دانم که این آیینه چون روشن شود گیتی نما گردد ز نار عشق از بس استخوانم سوخت می دانم که آخر پیکرم مردود درگاه هما گردد عبیر آلود دیگر از سر کوی که می آید که می خواهد غبارم باز بر گرد صبا گردد تواند جان فشانی کرد پیش شمع رخسارش سبک روحی که چون پروانه بی برگ و نوا گردد ز جان گر بگذرد واصل به جانان می تواند شد به مطلب می رسد قصاب اگر بی مدعا گردد قصاب کاشانی