قصاب کاشانی
غزلیات
شمارهٔ ۹۷: آن را که داغ عشقش پا تا به سر نباشد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
آن را که داغ عشقش پا تا به سر نباشد در دهر چون نهالی است کان را ثمر نباشد از درد شام هجران دردی بتر نباشد بالاتر از سیاهی رنگ دگر نباشد جام شراب ساقی ما را نمی کند مست تا جای باده در وی خون جگر نباشد گه در خیال زلفم گاهی به فکر کاکل ای کاش شام ما را هرگز سحر نباشد در راه عشق بازی راضی نمی شود دل زخم خدنگ نازش گر کارگر نباشد تابان چو عارض او در آسمان عزت حقا که در نکویی قرص قمر نباشد در عشق زاد راهی جز درد نیست لازم تحصیل نان و آبی در این سفر نباشد تا کی ز بهر صندل منت کشی زد و نان قصاب ترک سر کن تا دردسر نباشد قصاب کاشانی