قصاب کاشانی
غزلیات
شمارهٔ ۹۲: رفت شب تا پرده از رخسار بگشاید صباح
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
رفت شب تا پرده از رخسار بگشاید صباح بر رخ بلبل در گلزار بگشاید صباح سر دهد تا پرده شب حق و باطل را به هم عقده را از سبحه و زنار بگشاید صباح زنگ شب را مهر بردارد ز مرآت سپهر پرده شرم از رخ اسرار بگشاید صباح در مکافاتش دو در بر روی می بندد فلک بر رخ هرکس دری یک بار بگشاید صباح می دهد در یک نفس ایام بر باد فنا غنچه ای را چون به صد آزار بگشاید صباح غنچه از خجلت نیارد از گریبان سر برون در چمن بند قبا چون یار بگشاید صباح می نشیند تا به شب قصاب در خون جگر چون نظر بر تارک دلدار بگشاید صباح قصاب کاشانی