قصاب کاشانی
غزلیات
شمارهٔ ۶۰: ای خوش آن عالم که در وی راه پای غم نداشت
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ای خوش آن عالم که در وی راه پای غم نداشت نقش ها برداشت اما صورت خاتم نداشت حسن را چندین هزار آیینه پیش رخ نبود عکس جان گر در تن نامحرم و محرم نداشت بود کوتاه از گریبان روان دست اجل چشم احیا هیچ کس از عیسی مریم نداشت دست و تیغ غمزه بر قتل کسی بالا نرفت زخم چشم راحت از هم خوابی مرهم نداشت چید بزمی ساقی دوران که در گیتی نبود ریخت بر خاک وجود آبی که جام جم نداشت هر دلی را شد به قصد دوستی وصلی نصیب این ترازو ذره ای در وزن بیش و کم نداشت تا توانی پی به معنی برد، ظاهربین مباش کانچه در خاطر سلیمان داشت در خاتم نداشت جامه احرام را قصاب تر کردم ز اشگ داشت آن آبی که چشمم چشمه زمزم نداشت قصاب کاشانی