قصاب کاشانی
غزلیات
شمارهٔ ۵۴: رفتهرفته رفتم از یادت ببین احوال چیست
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
مهر تو به هر سینه عیان است و عیان نیست چون عکس در آیینه نهان است و نهان نیست با خلق جهان چشم سیه مست تو گویا است این طرفه که با جمله زبان است و زبان نیست فریاد که سررشته آشوب دو عالم پیوسته در آن موی میان است و میان نیست درد غم عشق تو رسیده است به صد جان این جنس بدین نرخ گران است و گران نیست چون روی تو خورشید مرا در نظر آید حیرت زده ام زآنکه نه آن است و نه آن نیست ابروش کمان است و کمانش نتوان گفت قربان شوم آن را که کمان است و کمان نیست تا دیده ز دل خون رود و باز پس آید آب سر این چشمه روان است و روان نیست بر هر که زند تیر جفایی به تو بندد قصاب تو را سینه نشان است و نشان نیست قصاب کاشانی