قصاب کاشانی
غزلیات
شمارهٔ ۳۴: هر کجا عکس جمال یار میافتد در آب
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
هر کجا عکس جمال یار می افتد در آب گویی از گلشن گل بی خار می افتد در آب باز می دارد ز رفتن بحر حیرت مگر سایه آن سرو خوش رفتار می افتد در آب یک نگاهی کن که می گردد صدف را آب دل عکس این بادام تا از بار می افتد در آب جوش دریا ماهیان را سوخت از حسرت مگر پرتویی زآن آتشین رخسار می افتد در آب خوشه مرجان چو بید واژگون آشفته شد سایه زلفش ز بس بسیار می افتد در آب ابر تا بگذشت از دریای آن گلزار حسن قطره چون گلگوشه دستار می افتد در آب دید تا قصاب چشمش را دلش در خون نشست شد چو طوفان، ناخدا ناچار می افتد در آب قصاب کاشانی