قصاب کاشانی
غزلیات
شمارهٔ ۲۰: بکش از رخ نقاب و بر فروزان عارض گل را
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
بکش از رخ نقاب و بر فروزان عارض گل را بیا یک سر بسوزان زآتش گل بال بلبل را به رنگ آمیزی زلف و رخت صد آفرین کردم که پیچیده است گرد دسته گل تار سنبل را اگر خواهی رهانی مو به مو جمعیت دل ها به قربان سرت گردم پریشان ساز کاکل را کسی سر از خط پیچیده اش بیرون نمی آرد بغیر از دل کزو بگرفته سرمشق ترسل را نمی دانم چه می خواهد ز من مژگان خون ریزش که تیر روی ترکش می کند تیر تغافل را نکویی با بدان کردن در این عالم بدان ماند که دور از آب سازند اهل بینش چشمه پل را تلاش بیش و کم قصاب کردن نیست کار تو مده تا می توان از دست دامان توکل را قصاب کاشانی