انوری ابیوردی
مقطعات
شماره ۶۹ - در مرثیه: شدی و رفت بهین حاصل جهان از دست
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
رئیس دولت و دین ای اسیر دست اجل شدی و رفت بهین حاصل جهان از دست زمانه نی در مردی در کرم بشکست سپهر نی دم شخصی دم هنر دربست دلم حریق وفاتت چو کرد خاکستر یتیم وار برو جان به ماتمت بنشست فغان ز عادت این رنج ساز راحت سوز فغان ز گردش این جان شکار جورپرست که صورتی که به عمری نگاشت خود بسترد که گوهری که به سی سال سفت خود بشکست زمانه عقد کمالی گسست و ای دریغ که آسمان نتواند نظیر آن پیوست ز دامگاه عناصر چه فایده ست بگو وزین کشنده دو دام سیه سپید که هست که روزگار پس از انتظار نیک دراز بدین دو دام همین مرغ صید کرد و بجست اگرچه در غم هجرت به نوک ناخن اشک نماند مردمک دیده ای که دیده نخست وگرچه هیچ شبی نیست تا ز دست دماغ هزار دیده نگردد ز اشک میگون مست زبان حال همی گوید اینت مقبل مرد که از چه عید و عروسی کرانه کرد و برست تو پروریدهٔ کابوک آسمان بودی از آن قرار نکردی در آشیانهٔ پست زمانه دل به تو زان درنبست می دانست که ماهی فلکی را فرو نگیرد شست انوری ابیوردی