انوری ابیوردی
غزلیات
غزل شماره ۱۹۴: بدان عزمم که دیگر ره به میخانه کمر بندم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
بدان عزمم که دیگر ره به میخانه کمر بندم دل اندر وصل و هجر آن بت بیدادگر بندم به رندی سر برافرازم به باده رخ برافروزم ره میخانه برگیرم در طامات بربندم چو عریان مانم از هستی قباهای بقا دوزم چو مفلس گردم از هستی کمرهای به زر بندم گرم یار خراباتی به کیش خویش بفریبد به زنارش که در ساعت چو او زنار دربندم ز خیر و شر چو حاصل شد سر از گردون برآرد خود من نادان چه معنی را دل اندر خیر و شر بندم چو کس واقف نمی گردد همی بر سر کار او همین بندم دل آخر به که در کار دگر بندم انوری ابیوردی