انوری ابیوردی
غزلیات
غزل شماره ۱۳۹: دوش تا صبح یار در بر بود
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
دوش تا صبح یار در بر بود غم هجران چو حلقه بر در بود دست من بود و گردنش همه شب دی همه روز اگرچه بر سر بود با بر همچو سیم سادهٔ او کارم از عشق چون زربر بود گرچه شبهای وصل بود خوشم شب دوشین ز شکل دیگر بود یا من از عشق زارتر بودم یا ز هر شب رخش نکوتر بود کس نداند که آن چه طالع بود من ندانم که آن چه اختر بود از فلک تا که صبح روی نمود انوری با فلک برابر بود انوری ابیوردی