امیر خسرو دهلوی
مثنویات
شماره ۱۸ - (شرح حال پسری کیقبا دهلی):: شه به چنین وقت برآهنگ می
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
شه به چنین وقت برآهنگ می رخش طرب کرد روان پی به پی باده همی خورد و نمی خورد غم عیش همی کرد و نمی کرد کم ریخته ساقی منی رنگین به جام می ز لب شاه رسیده به کام گرم شد آوازه که خورشید شرق تافته شد بر خط مغرب چو برق ناصردین و شه کشور کشای تیغ برآورد و بکین کرد رای راند زلکهنوتی و دریای هند تا سپهش گرد برآرد زسند نیست جز ین در شب و روزش سخن کین منم اسکندر دارا شکن مردمک دیدهٔ من کیقباد کافسرجد ، فر بزرگیش داد گرچه جهانگیر شد و تاجدار نیست جهاندیده تر از من بکار تخت پدر کز پی پای من ست هر همه دانند که جای من ست حاصل ازین حادثه کامد پدر شاه جهان یافت پیاپی خبر کرد اشارت که دلیران رزم ساخته دارند همه ساز عزم جمع شدند از امرای دیار از ملک و خان و شه و شهریار تیغ زنان همه اقلیم هند نیزه گذاران نواحی سند روز دوشنبه، بگهٔ چاشت گاه در مه ذی الحجه، به پایان ماه رایت منصور و به بالا کشید ماه علم سر به ثریا کشید امیر خسرو دهلوی