امیر خسرو دهلوی
قصاید
قصیده شماره ۵ - امیر خسرو نزد سلطان کیقباد رسید قصیدهٔ مدحیه را شاید درین ایام به وی تقدیم داشته باشد:: منت ایزد را که شه بر تخت سلطانی نشست
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
منت ایزد را که شه بر تخت سلطانی نشست در دماغ سلطنت باد سلیمانی نشست شه معزالدین و الدنیا که از دیوان غیب نام او برنامهٔ دولت به عنوانی نشست کیقباد ، آن گوهر تاج کیان کز زخم تیغ باج ایران بستد و برتخت تورانی نشست چون به تخت سلطنت بنشستی از حکم ازل تا ابد بنشین که آنجا هم تو میدانی نشست زان کمرهای مرصع کز تو بر بستند خلق هر بزرگی تا کمر در گوهر کانی نشست ابر صد بار آبروی خویش را بر خاک ریخت پیش ابر دست تو کاندر در افشانی نشست بر در قصر چو فردوس تو رضوان بهشت شاخ طوبی را عصا کرد و به دربانی نشست دید قصر شاه را بابرج جوزا هم کمر بنده خسرو چون عطارد در ثنا خوانی نشست امیر خسرو دهلوی