امیر معزی
غزلیات
شمارهٔ ۴۸: ای آفتاب یغما ای خَلُّخی نژاده
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ای آفتاب یغما ای خَلُّخی نژاده هم ترک ماه رویی هم حور ماه زاده هستی به مهر و خدمت استاده و نشسته هم در دلم نشسته هم پیشم ایستاده گه راز من گشایی زان زلفکان بسته گه اشک من گشایی زان دو لب گشاده تو سیم ساده داری در زیر مشک سوده من لعل سوده دارم بر روی سیم ساده گر بی تو شادی آرم یارم مباد شادی ور بی تو باده نوشم نوشم مباد باده دارم ز دست عشقت دو دست بر سر و دل بر سر یکی فکنده بر دل یکی نهاده از دیده آب ریزم وز دل فروزم آتش با هر دو چیز هستم خرمن به باد داده دیدم بسی عجایب زین طرفه تر ندیدم چشمی پرآب و آتش بر خرمن اوفتاده امیر معزی