امیر معزی
غزلیات
شمارهٔ ۳۰: بسکه من دل را بهدام عشق خوبان بستهام
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
بس که من دل را به دام عشق خوبان بسته ام از نشاط روی ایشان توبه ها بشکسته ام جسته ام او را که او را دیده تیر انداخته است تا دل و جان را به تیر غمزهٔ او خسته ام هرکجا سوزنده ای را دیده ام چون خویشتن دوستی را دامن اندر دامن او بسته ام دوستانم بر سرکارند در بازار عشق من چو معزولان چرا درگوشهٔ بنشسته ام گر به ظاهر بنگری درکار من گویی مگر با سلامت همنشین و از خصومت رسته ام این سلامت راکه من دارم ملامت در قفاست تا نپنداری که از دام ملامت جسته ام نوک خار هجر این یاران مشکین موی را از جفای دوستان در دیدگان بشکسته ام امیر معزی