امیر معزی
غزلیات
شمارهٔ ۱۷: سرو روان چو کوه به کردار ماه کرد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
سرو روان چو کوه به کردار ماه کرد خط آمد وکنارهٔ ماهش سیاه کرد آن خط مشک بوی که بر عارضش دمید بر گل سپاه مورچه گویی که راه کرد چیره شدیم ما به گنه بر به عشق از آنک صد ره به عجز توبهٔ ما را تباه کرد وز توبه برکنار فتادیم از آنکه او رخسارگان چو توبهٔ ما را سیاه کرد بنمود بامداد زخرگاه روی خویش خیره بماند هرکه به رویش نگاه کرد بس طبع را که چشم نژندش نژند کرد بس پشت را که زلف دوتاهش دو تاه کرد زان پیش کافتاب برآورد سر زکوه چون آفتاب روی به ایوان شاه کرد شاه بزرگوار ملک سنجر آنکه بخت او را سزای مملکت و تاج وگاه کرد خواند خلیفه ناصر دینش زبهر آنک هر جاکه رفت نصرت دین اِله کرد امیر معزی