امیر معزی
غزلیات
شمارهٔ ۱: بیار آنچه دل ما به یکدگر کشدا
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
بیار آنچه دل ما به یکدگر کشدا به سرکش آنچه بلا و الم به سرکشدا غلام ساقی خو یشم که بامداد پگاه مرا ز مشرق خم آفتاب برکشدا چو تیغ باده بر آهیجم از میان قدح زمانه باید تا پیش من سپر کشدا چه زر و سیم و چه خاشاک پیش من آن روز که از میانه ی سیماب آب زر کشدا خوش است مستی و آن روزگار بیخبری که چرخ غاشیهٔ مرد بیخبرکشدا در نشست من آنگه گشاده تر باشد که مست گردم و ساقی مرا به در کشدا اگر به ساغر دریا هزار باده کشم هنوز همت من ساغر دگر کشدا امیر معزی