امیر معزی
قصاید
شمارهٔ ۴۰۴: ای ساقی نو آیین پیش آر جام زرین
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ای ساقی نو آیین پیش آر جام زرین می ده به دست سلطان بر یاد فتح غزنین گر چیره شد سلیمان یک چند بر شیاطین امروز شاه سنجر شد چیره بر سلاطین پیلان شدند خسته خصمان شدند غمگین خصمان ز درد و حسرت پیلان به تیغ و زوبین درهم شدند لشکر برهم زدند همگین آن تاج های زرین و آن تخت های سیمین دشمن به کوه و صحرا مسکن گرفت مسکین از خار کرد بستر وز خاک کرد بالین شد ملک حون ترازو فرمان شاه ساهین شد خصم چون کبوتر شمشیر شاه شاهین از سروران ماضی از خسروان پیشین در هند و زابلستان فتحی که کرد چونین تا کی زکار خسرو وز روزگار شیرین وز سرگذشت بیژن وز داستان گرگین چون هست فتح سلطان تاریخ دولت و دین اخبار او همی خوان واثار او همی بین فتحش رسید امسال از هند تا در چین عدلش رسد دگر سال از روم تا فلسطین از ما ثناست او را وز کردگار تلقین وز ما دعاست او را وز روزگار آمین بادا همیشه خرم برکف شراب نوشین گاهی به مرو شهجان گاهی به بلخ بامین امیر معزی