امیر معزی
قصاید
شمارهٔ ۳۵۷: بنگر به صبوح مجلس سلطان
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
بنگر به صبوح مجلس سلطان خرم شده همچو باغ در نیسان اقبال ندیم و بخت خدمتگر توفیق رفیق و چرخ سعد افشان سلطانِ معظمِ و ندیمانش دل خرم و تن درست و لب خندان چون خضر نشسته خسرو عالم می برکف او چو چشمهٔ حیوان این تخت سپهر و شاه چون خورشید این بزم بهشت و شاه چون رضوان بزمی که از او همی فروزد دل شاهی که از او همی فزاید جان ای مطرب رود تیزتر کن هین ای ساقی باده بیشتر ده هان شاهی که به حزم و عزم او گردد سندان چون موم و موم چون سندان با دولت او زمانه را بیعت با همت او ستاره را پیمان در لشکر او هزار کیخسرو در خدمت او هزار نوشروان جاوید سزد بقای شاهنشه یارب تو کنی بقاش جاویدان امیر معزی