امیر معزی
قصاید
شمارهٔ ۲۷۶: خدایگان جهانی و شاه با فرهنگ
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
خدایگان جهانی و شاه با فرهنگ به عدل چون عمری و به هوش چون هوشنگ نه ای بهار و بهاری چو کرد خواهی بزم نه ای هژیر و هژیری چو کرد خواهی چنگ خدنگ فخرکند بر درخت صندل و عود از آن قبل که بود تیر تو ز چوب خدنگ پلنگ، کِبر کند سال و ماه بر دد و دام از آن قبل که جناغت بود ز چرم پلنگ حسام تو ز تن دشمنان رباید جان پیام تو ز دل دوستان زداید زنگ هرآنگهی که تو آهنگ تیغ تیزکنی اجل به جان بداندیش تو کند آهنگ شهنشها ملکا خسروا خداوندا تویی نتیجهٔ اقبال و مایهٔ فرهنگ درخت و باغ تو گردد میان مجلس تو جو نوبهار به بوی و چو آفتاب به رنگ ز بس بدایع نقش و نگار گوناگون بهار خانهٔ چین است و صورت ارژنگ بدین درخت و بدین باغ شادمانی کن همی شنو به سعادت خروش بربط و چنگ فرشتگان خدا از فلک همی گویند خجسته باد تو را میهمانی سرهنگ همیشه باد تو را در سرور بزم شتاب همیبثبه باد تو را بر سریر ملک درنگ چنین و بهتر از این باش با هزاران سال جهان گشاده به تیغ و قدح گرفته به چنگ امیر معزی