امیر معزی
قصاید
شمارهٔ ۷۱: صنم من پسری لاله رخ و سیمبرست
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
صنم من پسری لاله رخ و سیمبرست سخت زیبا صنم و سخت به آیین پسرست من و او هر دو به نام ایزد روزافزونیم هر زمان عشق من و خوبی او بیشترست سروجویان و قمرخواهان بسیار شدند که به بالا و به رخسار چو سرو و قمرست خلقش از حور و پری باز ندانند همی راست گویی پری اش مادر و حورش پدرست با کمان و کمرست آن صنم او رغم مرا تا بدان است که پشتم چوکمان و کمرست بت من برد بدو نرگس جادو دل من وز تف و تاب دلم زلف و لبش در خطرست گر بترسد ز دلم زلف و لب او نه عجب زانکه در زلف و لب او همه مشک و شکرست خوبرویان و ظریفان و بتان بسیارند لیکن او را صفتی دیگر و حالی دگرست میر خوبان سپاه است وز خوبی وُ خرد درخور خدمت درگاه شه دادگرست شاه اسلام ملکشاه که در شاهی و ملک عزم او قاعدهٔ نصرت و فتح و ظفرست امیر معزی