امیر معزی
قصاید
شمارهٔ ۶۴: از زین دین عراق و خراسان مزین است
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
از زین دین عراق و خراسان مزین است این را دلیل ظاهر و حجت مبرهن است حاجت نیایدش به دلیلی و حاجتی کاقبال او شناخته چون روز روشن است بر قدّ بخت او سَلَبی دوخته است چرخ کاورا ز مهر و ماه گریبان و دامن است با دوستان گنبد دوار هست دوست با دشمنانش کوکب سَیّار دشمن است از خصم ایمن است که پشت و پناه او شاهنشه سپه شکنِ دشمن افکن است آتش ز بیم آنکه بسوزد ز خشم او ترسیده و گریخته در سنگ و آهن است از بهر مهر و خدمت او کهترانش را تن عاشق روان و روان عاشق تن است شعری که من به حضرت او عرضه کرده ام در شرق و غرب تا به قیامت مدون است من گفتم آنکه بر دل او بود گاه مدح او نیز آن کند که در اندیشهٔ من است کارش به کام باد و جهانش مدام باد زیرا که عالمی به جما لش مزین است امیر معزی