عطار نیشابوری
بخش پانزدهم
(۲) حکایت شیخ و مرغ همای
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
مگر می رفت شیخی کاردیده بره در دید طاقی برکشیده همائی کرده از کج بر سر او بگسترده ز هم بال و پر او زبان بگشاد و گفت ای مرغ ناساز تو بی شرمک بدینجا آمدی باز بهر یک چند بگشائی پری تو نشینی پس بقصر دیگری تو نیاید از تو کس را سایه داری که نا پایندگی سرمایه داری اگر پایندگی بودی جهان را هویدائی نبودی عقل و جان را همه دنیا سرابی می نماید جهانی ملک خوابی می نماید خرت در گِل ازان سخت اوفتادست که در تعبیر خر بخت اوفتادست چو خر باشد کسی را بخت اینجا بلاشک کار باشد سخت اینجا اگر غربال پندار خود از آب برآری عالمی بینی همه خواب عطار نیشابوری