عطار نیشابوری
بخش دهم
(۹) حکایت پیر بخاری و مخنث
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
یکی پیری بخاری بود در راه مخنث پیشهٔ را دید ناگاه چو او را دید تر دامن بعالم کشید از ننگ او دامن فراهم مخنث گفت ای مرد بخارا نشد نقد من و تو آشکارا مشو امروز نقدت را خریدار که فردا نقدها گردد پدیدار چو مقبولی و مردودی عیان نیست ترا از خویش سود از من زیان نیست چو تو کوری خود می بینی امروز چرا دامن ز من در چینی امروز ولی امروز می باید مُقامت که تا فردا رسد خطی بنامت چو بشنید این سخن آن مرد از وی بخاک افتاد دل پُر درد از وی دلا امروز نقد تو که دیدست که دل از وی بظاهر در کشیدست تفحص گر کنی از نقد جانت تحیّر بیش گردد هر زمانت بفرمان رو چو داری اختیاری دگر با هیچ کارت نیست کاری ازینجا گر نکو ور بد برندت چو بیخود آمدی بیخود برندت عطار نیشابوری