عطار نیشابوری
بخش سی و ششم
الحكایة و التمثیل
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
رفت آن غافل سوی مسجد فراز تاکسی دم زد بپرداخت از نماز نه سجودی کرد لایق نه رکوع خواست کز مسجد کند عزم رجوع بود در مسجد یکی مجنون مست بادلی پر شور و با سنگی بدست مرد را گفتا که هین ای حیله جوی این نماز اینجا کرا کردی بگوی گفت آن کاهل نمازش کاین نماز کردم از بهر خدای بی نیاز مرد مجنون گفت از آن گویم همی وین نشان ازتو از آن جویم همی کاین نماز از بهر حق گر کردهئی بس که این سنگم تو بر سر خوردهئی مرد گفتا روز بس بیگاه بود زان نماز من چنین کوتاه بود نیستت یک ذره آگاهی ز خویش دشمن خویشی چه میجوئی ز خویش خلق کشتن بر اجل نتوان نهاد این عمل جز بر امل نتوان نهاد چون امل بسیار و چون عمراندکست گر بسی اندک شود کم چه شکست هفتهٔ ماندست و باقی رفته عمر تو چه خواهی کرد این یک هفته عمر در چنین عمری که بیش از برق نیست گر بخندی گر بگریی فرق نیست عمر چون بگذشت اگر شیر آمدی از سر یک موی در زیر آمدی عطار نیشابوری