ظهیر فاریابی
غزل ها
شمارهٔ ۶: باز بر جانم فراقت پادشاهی می کند
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
باز بر جانم فراقت پادشاهی می کند وانچ در عالم کشی کرد از تباهی می کند شهر صبرم تا سپاه هجر تو غارت زدند با من آن کردی که با شهری سپاهی می کند بی گناهم کشت عشقت وای اگر بودی گناه! حال چون بودی چو این در بی گناهی می کند؟ چشم تو دعوی خونم کرد و ابرو شد گواه کژ چرا شد گرنه میلی در گواهی می کند در غمم گفتی:"صبوری کن!"بلی،شاید کنم هیچ جایی صبر اگر بی اب ماهی می کند بر ظهیر این غصه کمتر نه که طبع او ز نظم بر سپهر مهر مدح شاه ماهی می کند شهریار شیر کینه نصرت دین بیشکین آنک شمشیرش ز شیران کینه خواهی می کند ظهیر فاریابی